|
8 فروردين 1389برچسب:, :: 16:28 :: نويسنده : پرنیان
ابری نیست ! بادی نیست! پس چرا باران نمی بارد؟ دلم باران می خواهد تا من هم همانند ابز گریه کنم، اشکهایم با باران یکدست و یکرنگ شود و بر زمین بریزد تا شاید به دریای بیکران برسد ودرآنجا به داخل صدفی نفوذ کند وتبدیل به مروارید محبت شود. اگر روزی آن مروارید را یافتی بدان دنیا را در دست گرفته ای ودر آن زمان فقط وفقط محبت و وفاداری بر دنیای عشق حکومت می کند وساکنان آن فرشتگان عاشقند...........
![]()
![]() |