|
31 مرداد 1389برچسب:, :: 17:24 :: نويسنده : پرنیان
سلام . ايندفعه آپ ندارم ولي مي خوام يه چيزي بهتون بگم.طبق بررسي هاي انجام شده ي من ثابت شده كه تعداد 15 نفر از هر 10 بيننده ي(5 نفر اضافي دوستان كنار دست بينندگان) اين وبلاگ دچار بيماري فسحتي(fosHati) هستند ،چرا كه از اين بيش از350 بيننده يي كه تا به حال از اين وبلاگ ديدن كردند تنها 2 نظر بايد در جعبه نظرات من باشه. لازم نيست اسم اين بيماري و در كتابهاي پزشكي جستجو كنيد بلكه بهتره كه يك سر به لغتنامه ي فارسي بزنيد. پس تا وقتي كه بيماري اين عزيزان رفع نشده و جعبه ي نظراتم خاليه از آپ خبري نيست. تشكر از دوستان ![]()
21 مرداد 1389برچسب:, :: 11:45 :: نويسنده : پرنیان
امروز صبح که از خواب بيدار شدي،نگاهت مي کردم؛و اميدوار بودم که با من حرف بزني،حتي براي چند کلمه، نظرم را بپرسي يا براي اتفاق خوبي که ديروز در زندگي ات افتاد،از من تشکر کني.اما متوجه شدم که خيلي مشغولي،مشغول انتخاب لباسي که مي خواستي بپوشي. وقتي داشتي اين طرف و آن طرف مي دويدي تا حاضر شوي فکر مي کردم چند دقيقه اي وقت داري که بايستي و به من بگويي:سلام؛اما تو خيلي مشغول بودي.يک بار مجبور شدي منتظر بشوي و براي مدت يک ربع کاري نداشتي جز آنکه روي يک صندلي بنشيني. بعد ديدمت که از جا پريدي.خيال کردم مي خواهي با من صحبت کني؛اما به طرف تلفن دويدي و در عوض به دوستت تلفن کردي تا از آخرين شايعات با خبر شوي. تمام روز با صبوري منتظر بودم.با اونهمه کارهاي مختلف گمان مي کنم که اصلاً وقت نداشتي با من حرف بزني.متوجه شدم قبل از نهار هي دور و برت را نگاه مي کني،شايد چون خجالت مي کشيدي که با من حرف بزني،سرت را به سوي من خم نکردي. تو به خانه رفتي وبه نظر مي رسيد که هنوز خيلي کارها براي انجام دادن داري.بعد از انجام دادن چند کار،تلويزيون را روشن کردي.نمي دانم تلويزيون را دوست داري يا نه؟ در آن چيزهاي زيادي نشان مي دهند... ادامه مطلب ... ![]()
19 مرداد 1389برچسب:, :: 16:59 :: نويسنده : پرنیان
سلام. مجددا شرمنده اصلا وقت آپ كردن دارم ، يك مقدار كه سرم خلوت شد ميام با كلي آپ. ![]()
![]() |